دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من *از بانوی غزل سیمین بهبهانی
نظرات شما عزیزان:
فقط یدونه. خب مثلن چی؟ =(
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟
کجا روم که راهی به گلشنی ندانم
که دیده برگشودم به کنج تنگنا من
نه بستهام به کس دل، نه بسته کس به من دل
چو تختهپاره بر موج، رها، رها، رها من
ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زندهام چرا من؟
ستارهها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
من کی مسخره کردم =( نامهربون =( اصن جواب نده ='(
نه نخندیدم که کاملن مظلومانه لبخند زدم =)
من امیرو خیلی اذیت میکنم؟ =]
من امیرو خیلی اذیت میکنم؟ =]
پاسخ: یدونه خب مثلن چی ؟ ثبت شده
میخندی؟ :(
من چه کآری از دستم سآخته ست؟ آیآ کآری از دست من سآخته ست؟
پاسخ: نمیدونم 100 هزار تا برنامه هست :|
این شعرآی قشنگ قشنگو خوندی ک شعرآی قشنگ قشنگ میگی دیگ
این شعرآی قشنگ قشنگو خوندی ک شعرآی قشنگ قشنگ میگی دیگ
سرعت نت گوشیم اومده پآیین، بزنمشآ
ایده دم کنی
دم کنیآی مهرآن مدیریم مث شمدونی منن ، عآشق مهرآن مدیریم
شمعدونی، دم کنی، تو چی؟ ))
))
de$ bY : Mr.skUll |